” گزارش و پردازش یک پشت پرده از سیاست شوم “
” انگلیس و آمریکا برای نابودی ایران “
” بخش یکم “
“ پیش از سخن“
1-روزهای سوگواری پیشوای آزادگان – امام حسین (درود خدا) – را به همه هم میهنان و آزادگان گیتی تسلیت ، و زادروز کورش بزرگ را به همه ایرانیان و پارسیان پارسای جهان خجسته باد می گویم .
2- هم میهنان ارجمندم !
دست ساخته پلید انگلیس دغلباز یعنی داعش اهریمن نهاد ، دارد تبهکاری های خود را هر روز و گام به گام پیش می برد . به اندازه گام های داعش نیز، دولت های ددمنش انگلیس و آمریکا با نشان دادن دشمنی دروغ بنیاد (ظاهری) با داعش ، می کوشند تا اندیشه ملت های خاور زمین را بفریبند .
چرا خاموش نشسته اید؟ به کم می توانید در جهان نت بنویسید و بر پاد (ضد) این غده سرطانی افشاگری کنید . شما آیا می دانید همتباران کرد ما در کوبانی سوریه و موصل عراق چه روزگاری دارند؟ اندکی خود را به جای آنها بیانگارید .
3- دوست پربها و یار باوفا – جناب پور شیدا – بر پایه روش دیرین و چون بار پیشین ، غزلی چونان غزال ، زیبا ، سروده و به نگارنده پیامک کرده اند که در این جا پیشکش می کنم .
زندگی خوابی،خیالی بود و رفت
آرزوهایی ، محالی بود و رفت
گرچه با شادی و یا رنج وعذاب
عمرسد گویی که سالی بود ورفت
کوله باری از غبا ر خاطره
بر تن خسته ، وبالی بود ورفت
در کشاکش های سخت روزگار
چاره با فرزند زالی بود و رفت
قصه انکار و اثباتی مدام
آن همه ، قیلی و قالی بود و رفت
شوق پرواز دلی در سینه ای
بی نیازاز جفت بالی بود و رفت
پور شیدا در غل و زنجیر تن
کشته روز وصالی بود و رفت
( پور شیدا )
” سخن “
سخنم را با این پرسش آغاز می کنم ؛ ایران چه دارد ؟ اگر بخواهیم ازدوران کهن یعنی از روزگار جمشید ، کورش ، داریوش ، یعقوب لیث ، شاه اسماعیل سامانی ، نادرشاه و ….. تا کنون به کشور ایران بنگریم ؛ پنج ویژگی برجسته ، چشم هر جستجوگر نکته بین و پژوهشگر متین را به خود خیره می کند . این ویژگی ها را به گزارش زیر برمی شمارم .
1- ایران دارای فرهنگی با پیشینه بسیار پربار است . تا کنون هیچ فرهنگی نتوانسته است این فرهنگ کهن تبار و زیبانگار را نابود کند و یا بر زمین زند .
2- ایران ازنگاه جغرافیایی دارای دو ویژگی است .
الف = نزدیک به همه گونه های آب و هوایی در کشور پهناور ایران یافت می شود . این ویژگی می تواند اقتصاد بسیار توانمندی را پدید و به دید آورد .
ب = ایران در قلب و میانه جهان نشسته است . ایران چهار راه میانی جهان است .
این دو ویژگی جغرافیایی بسیاری از کشورهای جهان را نیازمند همکاری ما ایرانیان می کند .
3- ایران ، کشور پرورش مغزهای پرهوش و جوش است . این مغزهای بی مانند ریشه در تبار آریایی دارند . یا پارس هستند . یا پارت هستند و یا ماد .
4- ایران دارای انبارهای (ذخایر) زیر زمینی و بسیار گسترده و گران بهای طلا ، مس ، گاز ، نفت ، فولاد و … است .
5- ایران از نگاه انگیزه های گردشگری ، یکی از بهترین و توانمند ترین کشورهای جهان است . از این نگاه در شمارده کشور برتر جهان است .
همه این ها توانسته و می تواند از ایران ، پر توان ترین امپراتوری جهان را پدید آورد .
همه این ها ، شوندی (علتی) بود تا چشم اروپای تازه از نادانی و سده های میانی (قرون وسطا) رسته و به شهرآیینی (تمدن) نوین رسیده را با رهبری بریتانیا و روس به ایران خیره کند . همین نگاه خیره ، انگیزه ای شد تا این دو دولت پلید ، یکی از واپسین پادشاهان ایران پرست و ایرانی نژاد – که دل در گرو گسترش شکوه ایران باستان داشت – یعنی زنده یاد شاهزاده خسرو خان (لطف علی خان) زند را ، با آن همه سلحشوری ، شایستگی و زیبایی ، بر باد نابودی و بال بی سودی بگذارند و در پی آن ، با فریب فرماندهان سلحشور و جهان گشای ایران ، مغول زاده ای زنباره و ناشایست ، یعنی فتح علی شاه قاجار، را بر تخت پادشاهی ایران بنشانند .
در این جا بر خود بایسته می دانم و شایسته می یابم تا با یادکردی از پایداری ها و همراهی های مردم کرمان ، فارس و بوشهر – و به ویژه جان فشانی های مردم کرمان – برای پاسداری از پادشاهی زندیان ایرانی تبار، یاد آن همه سلحشوری و آزادگی مردم این سه استان را درآن روزگار گرامی بدارم .
مرگ شاه زاده و پادشاه جوان ، ایران مهر و ایرانی نژاد زندی نقطه پایانی بود بر شکوه و بزرگی ایرانیان وآغازی تلخ و سخت بود بر واپسگرایی فرهنگی و سیاسی ایران و ایرانی . چرا که نزدیک به سد و پنجاه سال ، ایران و ایرانی در زیر یوغ زمامداران ناشایستی بود که تلاش برای تهیدستی و کوشش برای ناآگاهی مردم را بهترین راهکار برای پایداری فرمانروایی خود می دانستند . دنباله همین واپسگرایی بود که چشم آز(طمع) دولت های اهریمنی روس و انگلیس را بیش از پیش به سوی ایران خیره کرد .
در میانه اوج همین آزخواهی دشمنان ایران و غارت ایرانیان بود که دولت پلید و سیه کار انگلیس دریافت ؛ هستی و هویت فرهنگی ، فرهنگ پربار، تاریخ درخشان و شکوه رخشان ایران کهن ، ستبرترین سدی است که راه استعمارهمه جانبه ایران را بر انگلیس می بندد .
شما هم میهنان گرامی !
اگر از دور به تاریخ ایران نگاهی بیافکنید ؛ در می یابید که از میان 2800 سال گذشته ، نزدیک به دو هزار و دویست (2200) سال ، ایران ، یا امپراتور یکه تاز و پرجاه وناز جهان بوده است و یا به کم در اندازه یکی از دو یا سه امپراتوری برتر جهان خود را نمایان کرده است .
این همه پیشینه و بیشینه را نمی توان آسان و یکجا از میان برد.
یک انگلیسی اهریمن نهاد به نام “برنارد لوییس” – برنامه ریز (طراح) فروپاشی (تجزیه) ایران و پدید آوردن خاورمیانه نوین – در یک سخنرانی به تاریخ 18 ژانویه 1999 در بنیاد “موشو دایان” دانشگاه تل آویو ، درباره تاریخ ایران می گوید :
“در دو هزار سال گذشته هیچ کشورگشا و یا نیروی بیرونی نتوانسته است بر زبان و فرهنگ ایرانی اثرچندانی بگذارد . این پدیده ، یکی از نشانه های فرهنگ برتر است و فرهنگ برتر همیشه بر فرهنگ فروتر چیرگی یافته است”1
برنارد لوییس – که یک انگلیسی شوم و یک صهیونیست اهریمن است – فرهنگ ایرانی را ، برای استعمار و سود جویی (منافع) باخترزمین (غرب به رهبری انگلیس و آمریکا) یک سد ستبر و استوار و یک پدیده خطرناک ارزیابی می کند و می گوید :
“تنها راه رویارویی با چنین فرهنگی ، نابود ساختن آن است”2
هم میهنان گرامیم !
جان سخن همین جاست . انگلیس و کارگزار سیاه نهادش – برنارد لوییس – فرهنگ ایران را ، برای سود و سودجویی استعمارگرانه خویش ، خطر ارزیابی می کنند و به نابودی فرهنگ ما می اندیشند .
خوانندگان همیشه همراه و با وفا !
در دو یا سه گزیده نگاشت(پست) آینده ، راهکار های کارشناسانه آنان را برای نابودی ایران و فرهنگ ایران ، گزارش و روش رویارویی با آنها (از نگاه بنده و نگارنده) برای هم میهنان میهن پرست پردازش خواهم کرد .
در پایان این گزیده ، غزل بسیار زیبایی را که هم میهن سخن پرداز و سرآینده خوش ساز- جناب صهبای بیدگلی – چندی پیش برای تارنمای “بر شاخسار سخن” فرستادند ؛ پیشکش می کنم .
“کارما ازمی به سامان می رسد”
کارما ازمی به سامان می رسد، میخانه کو
شب گذشت از نیمه،ساقی رابگو”پیمانه کو”
گو سلیمان نبی با آن همه حشمت کجاست
آن مقام و تاج و تخت و خانه و کاشانه کو
در کنار شمع تو، گرجان دهم طعنه مزن
با من مسکین بگو”شمع تورا پروانه کو”
از جنون عشق تو، سردر بیابان می نهم
در میان خیل مستان عاقل و فرزانه کو؟
کاخ سلطانی نباشد ، خانه عشق وصفا
گنج سلطانی اگر خواهی ، بگو”ویرانه کو”
از فراق یار خود هرکس مثالی می زند
یارشیرین من و آن نرگس مستانه کو ؟
هرکه با ما می بنوشد؛محرم اسرارماست
درمیان عاشقان با می یکی بیگانه ، کو ؟
گه تبسم می کنی ؛ تا دردلم جا وا کنی
ای رفیق غارما ! آن خنده ی رندانه کو ؟
هرکجا پا می نهی ؛ مجلس به نام او بود
محفلی ، دیگر، شبیه محفل جانانه کو ؟
با تومی گوید سخن”صهبا” دراین گردون دون
فرق بین مسجد و میخانه و بتخانه کو ؟
( صهبای بیدگلی )
سرچشمه ها :
1-http://gkon.files.wordpress.com/2011/05/bernard2blewis.gif?w=674&h=447
Kramer, Martin (1999). “Bernard Lewis”. Encyclopedia of Historians andHistorical Writing -2
Vol. 1. London: Fitzroy Dearborn. pp. 719–720
پاینده ایران ، این مرز پر گهر
منبع : بر شاخسار سخن
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.